
این کیست این؟
نام کوچکم «محمود» است 
و همچون آن شاعر بزرگ،”آنرا دوست نمی دارم”، اما آن نام دیگرم که «فرجامی» باشد خوشبختانه “شرمسار تاریخ” نیست. در مشهد و در خانه کارمندی که سه پسر دیگر هم داشت، درک زمان و مکان را آغاز کردم و هنوز گیج همان دواَم!
کمی دانش این جعبه افسونگری که اکنون در مقابلش نشسته اید را آموخته ام و کمتر از آن، زمانی را به کنجکاوی در فلسفه گذرانده ام و این حاصل بیست سال عمری است که به غلط “دانش” آموزی و “دانش”جویی خوانده اند آنرا.
چند سالی ست که از دلبستگی ام -روزنامه نگاری- روزگار می گذرانم!
اینجا، آنجای خیالیست که فردیت من، در مقابل جمعیت شما، عریان میشود!
فرستاده شده در بی دستگان | دیدگاهها خاموش