همه چیز از آن خطی خطی هایی شروع شد که روی دیوار اتاق کشیدم و پدر و مادرم معتقد بودند که نقاشیست و مرا که کودکی بیش نبودم به خاطرش تشویق میکردند. سالهای آخر دبستان -همچنان که با مدادها و قلمموهایم درگیر بودم- به همت پدرم به ور رفتن با قوطیای معتاد شدم که میگفتند نامش دوربینعکاسی است. کنجکاویهای دایی گرامیم، مرا در سال اول دوره راهنمایی به ملعبه جدیدی به نام کامپیوتر آلوده کرد. فرو رفتن در منجلاب زبانهای برنامهنویسی، حاصل بیکیفیتی بازیهای کامپیوتری و فقدان اینترنت در آن زمان بود. در امتداد خطخطیهای دوران کودکی و با پیش زمینه اعتیاد به عکاسی، در ابتدای دوران دبیرستان به سمت گرافیک منحرف شدم. طی سالهایی که دانشجو بودم، آلودگیم به کامپیوتر مهمترین نقش را در اجرای طراحیهای گرافیکم به عهده داشت.
دریافت مدالنقره نقاشي رنگروغن در استانخراسان، مقام اول نقاشي با مدادرنگي در كشور ، مقام اول نقاشي در دانشگاه فردوسي، مقام دوم نقاشي در جشنواره هفته فرهنگ، مقام برگزيده عكاسي در مشهد، مقام سوم عكس در جشنواره نشريات دانشجويي منطقه شمال و شمال شرق كشور، مقام سوم عكس جشنواره نشريات تجربي، مقام دوم عكس جشنواره دانشگاه از نگاه دوربين دانشجو و مقام دوم گرافیک جشنواره هنرهای تجسمی دانشگاه صنعتی شاهرود حاصل همه انحرافات و آعتیادها و آلودگیها در نخستین دوره دانشجوییام است.
اکنون چندسالی است که از به هم آمیختن نقاشی و عکاسی و طراحی گرافیک و برنامهنویسی کامپیوتر -که سالها با آنها نشئه بودهام- ماده مخدر قویتری به نام طراحیوب ساختهام و با آن شبانهروز به هپروتی به نام اینترنت میروم. گهگاه نیز از سر تنوع به مخدرات قبلی روی میآورم.
من «آرمان انزان پور» مهندس متالورژي و دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی هستم!